از هنگام روشنشدن نتایج انتخابات مجلس لبنان، حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، پیوسته کوشیده است با مطرحکردن مسائل جانبی و پروندههای دیگر، اذهان گروههای سیاسی و ملت لبنان را از ضرورت رسیدگی به موضوع سلاحهای حزبالله دور کند. او برای رسیدن به این هدف گفت: «بهتر است نخست، بهدنبال حل موضوعهای مهم معیشتی مانند گرانی نان و کمبود انرژی باشیم، سپس درباره سلاحها بحث خواهیم کرد.» در موردی دیگر، حسن نصرالله برای درحاشیه قرار دادن موضوع سلاحهای حزبالله، خواستار گفتوگو درباره ایجاد راهبردی برای استخراج انرژی از آبهای ساحلی لبنان شد.
حزبالله که در ایجاد بحرانهای لبنان نقش اساسی داشته و عامل اغلب دشواریهای امروز کشور است، اکنون سعی میکند با ترفندهای مختلف، از جمله مطرح کردن «گفتوگوی ملی»، از قرار گرفتن در معرض حسابکشی فرار کند، در حالیکه همه گفتوگویهایی که در گذشته با حزبالله انجام شد، بینتیجه از آب درآمد. البته گفتوگو زمانی میتواند درست و قابل پذیرش باشد که طرفهای مذاکرهکننده از قدرت و توانایی همسانی برخوردار باشند، نه اینکه یک طرف با زور سلاح و حمایت خارجی پای میز مذاکره بنشیند و هرچه به نفع خودش است را بر دیگران تحمیل کند. در رخدادهای ۷ مه ۲۰۰۸، حزبالله با استفاده از زور سلاح وارد عمل شد و پایتخت را به آشفتگی و هرجومرج کشاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به همین دلیل، جای تعجب و شگفتی نیست که امروز مخالفان حزبالله، فراخون حسن نصرالله را برای گفتوگو رد میکنند، بهویژه اینکه آنها تجربه کافی از گفتوگوهای گذشته با این حزب دارند. مردم لبنان در هیچ مرحلهای از گفتوگو با حزبالله سودی نبردند و گفتوگوهای که در سالهای ۲۰۰۶، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۱ انجام شد هیچ نتیجهای مثبتی در پی نداشت. از اینرو، گفتوگو با حزبالله جز اتلاف وقت، سود دیگری ندارد، بهویژه اینکه، حزبالله در شیوه برخورد با هرگونه چالش و جستوجوی راههای بیرونرفت از بحران با مخالفانش همسویی و سازش ندارد و همواره بهدنبال راهبردی است که منجر به تقویت نفوذ این حزب شود.
حزب الله موضوع «گفتوگو» را به دلایل و اهداف متعددی مطرح میکند که از جمله به برخی از آنها در زیر اشاره میکنیم:
اول: پس از شکست حزبالله در انتخابات اخیر مجلس و افشای نقش این حزب در ایجاد بحرانهای پیش روی لبنان، وضعیت سیاسی در کشور بهطور قابل توجهی دگرگون شد، بنابراین حزبالله میکوشد دست به اقدامی بزند که موضوع سلاحهای این حزب را تحتالشعاع قرار دهد و فرصتی برای پیگیری این مسئله مهم و سرنوشتساز فراهم نشود. درست همانگونه که حزبالله پس از انقلاب ۱۴ مارس ۲۰۰۵، برای یافتن ترفندی تلاش کرد تا در سایه آن خود را از کانون توجه ملت لبنان بیرون کند. به همین ترتیب، حزبالله در سال ۲۰۰۶، وارد جنگ علیه اسرائیل شد تا توجه همگان را به موضوع تنش با اسرائیل معطوف کند، سپس خواستار گفتوگو با گروهها و احزاب سیاسی مختلف لبنان شد، اما به آنچه در گفتوگوها مطرح شد، پایبندی نشان نداد. پس از رخدادهای هفتم مه ۲۰۰۸، حزبالله بار دیگر خوستار گفتوگو شد تا از بحرانی که سلاحهای آن را تهدید میکرد، جلوگیری کند. پس از شکست در انتخابات سال ۲۰۰۹، حزبالله با استفاده از ترفند گفتوگو، شرایط خود را بر دیگران تحمیل کرد، سپس این گفتوگوی نافرجام را در سال ۲۰۱۱ نیز بار دیگر تکرار کرد.
در واقع، حزبالله در ترفندبازی و سوءاستفاده از رخدادها و منحرف کردن توجه دیگران به منظور جلوگیری از رسیدگی به پرونده سلاحهایش، سابقه طولانی دارد و برای رسیدن به اهداف خود، از دست زدن به هر اقدامی که باعث ضربه زدن به منافع ملی و ناامیدی ملت شود، دریغ نمیکند و پیشنهاد کنونی آن برای گفتوگو نیز برخاسته از همین راهبرد است.
دوم: تنها هدف حزبالله از گفتوگو، ارائه تصویر و پیامی به جهان عرب و جامعه جهانی است مبنی بر اینکه حزبالله بخش جداییناپذیری از بافت لبنان را تشکیل میدهد و این حزب با سایر مولفههای کشور اختلافنظر عمیقی ندارد.
سوم: حزبالله با مطرح کردن مسئله گفتوگو، سعی میکند مانع متمرکز شدن توجه ملت و رهبران سیاسی به خطر سلاحهای این حزب شود، در حالیکه سلاحهای حزبالله عامل اصلی فروپاشی سیاسی و اقتصادی لبنان و ناکامی در ایجاد کشوری قدرتمند است که قابلیت توانایی مقابله با بحرانها را داشته باشد.
بهطور فشرده، میتوان گفت اولویت اصلی و مهم امروز لبنان، رسیدگی به پرونده سلاحهای حزبالله است که عامل اصلی همه مشکلات کشور است و فراخوان حسن نصرالله برای حل مسائل معیشتی، اولویتی است که پس از رفع مشکل اصلی باید به آن رسیدگی شود. نتایج انتخابات اخیر مجلس به وضوح نشان داد که خطر سلاحهای حزبالله نگرانی اول و اساسی شهروندان لبنان است، زیرا مردم لبنان در آرزوی بازگرداندن حاکمیت و تشکیل دولت مستقلیاند که در آن، سلاح و تصمیم صلح و جنگ تنها در دست دولت و ارتش لبنان باشد.